محورهای اصلی این رقابت جدای از انگارههای ایدئولوژیک، بیشتر بر استوانههای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک قرار داشته است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تلاش دو کشور با چاشنی تنش و تخاصم برای توازن منطقهای ابعاد جدیدی بهخود گرفت، تا جاییکه طیف وسیعی از صلح تا جنگ سرد را شامل شد. سرفصل تنش در این سالها نیز در 2محور مسئله فلسطین و سلطه و سیطره منطقهای قابل تعریف است اما تحولات 6 ماه اخیر که از آن با نام «بهار عربی» یاد میشود توازن و تناسب این روابط را دستخوش تغییر کرده است؛ تغییری که بار دیگر ادبیات جنگ سرد را بر روابط دوجانبه حاکم ساخته است.
به واقع میتوان گفت که یکی از بروندادهای بهار عربی عریان شدن ستیز بین ایران و عربستان است. این ستیز عریان جدای از التهابات منطقهای نگرانیهای بینالمللی را نیز شکل بخشیده است. عمده نگرانی جهانی از تشدید تنش بین جبهه ایرانی و عربی، بیشتر توجیهات انرژی و اقتصادی دارد، چرا که تنش در روابط دو کشور تولیدکننده بزرگ نفت اپک، آن هم در منطقه نفتخیز خلیجفارس که بیش از یک پنجم نفت مصرفی جهان را صادر میکند، میتواند تبعات نگرانکننده و ناخوشایندی برای اقتصادهای در حال بحران اروپا و آمریکا به همراه داشته باشد.
ایران و عربستان طی ماههای گذشته در روابط خود با چالشهایی مواجه شدهاند و متأثر از این تنش نیز منطقه خلیجفارس و در سطحی وسیعتر خاورمیانه به دو جبهه بین ایران و عربستان تقسیم شده است؛ از اینرو دامنه جنگ سرد میان ایران و عربستان تنها به کشورهای حوزه خلیجفارس محدود نمانده و به لبنان هم کشیده شده است؛ جنگی که تنشهای تازهای را میان سعد حریری مورد حمایت عربستان با سیدحسن نصرالله مورد حمایت ایران، ایجاد کرده است. این تنش با عدمحضور جریان 14 مارس در کابینه نجیب میقاتی که مورد حمایت حزبالله است، تشدید شده است. این موارد با جنگ روانی و رسانهای که گاه به مسائل غیرسیاسی نیز کشیده میشود، ادامه مییابد.
جنجال سفر انجام نشده
تازهترین رویداد در روابط دوجانبه ایران و عربستان، مسئله سفر وزیر امور خارجه ایران به ریاض است؛ مسئلهای که با واکنشهای تند نمایندگان مجلس شورای اسلامی مواجه شد. این در حالی است که اخیرا و پس از رسانهای شدن دوباره این سفر، علیاکبر صالحی بدون تأیید یا تکذیب احتمال سفر خود به ریاض بیان کرد که در روابط دوجانبه با عربستان مشکل خاصی نداریم، مشکلی که وجود دارد دیدگاه دو کشور نسبت به تحولات منطقه است که در این زمینه احتیاج به رایزنی بین دو کشور است تا سوءتفاهم رفع شود.
گفتههای نه تأیید و نه تکذیب صالحی در مورد سفر به عربستان در حالی است که سعود الفیصل، وزیر خارجه عربستان، چندی قبل، از دیدار با مقامات ایران و گفتوگو با آنان استقبال کرده و حتی مدعی شده بود که وزرای خارجه ایران و عربستان بهزودی در عربستان دیدار خواهند کرد. پیش از این نمایندگان مجلس شورای اسلامی ضمن اعلام قصد وزیر خارجه ایران برای سفر به ریاض و مذاکره با مقامات سعودی از این اقدام بهشدت انتقاد کرده بودند. البته صالحی در پاسخ به این حجم از انتقادات که زمزمه احضار وی به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را نیز مطرح کرد، به موضوع سفر اشارهای نکرد. با این حال سعود الفیصل در جریان کنفرانس مطبوعاتی اخیر خود با ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه انگلیس در جده و در پاسخ به سؤال روزنامه عکاظ گفت که ما از وزیر امور خارجه ایران برای سفر به عربستان دعوت کردهایم. البته وی ضمن گلایه از اظهارات متناقض مقامات ایرانی، از پیشنهاد طرح برگزاری نشست سهجانبه در کویت گفت که عربستان خواستار برگزاری این نشست در عربستان شده است نه در کویت.
مراوده و مکالمه در حالی جای خود را به اتهام و انتقاد در روابط ایران و عربستان داده که پیش از شروع این رویدادها سایت ویکی لیکس اسنادی منتشر کرد که در آن عنوان شده بود ملک عبدالله، پادشاه عربستان و تعدادی از سران کشورهای عربی منطقه از آمریکا خواسته بودند به تأسیسات هستهای ایران حمله کند؛ طبق این سند پادشاه عربستان به آمریکا میگوید: سر مار را قطع کنید.
تبعات بهار عربی
طی ماههای اخیر و خصوصا پس از فرارسیدن بهار عربی در بحرین، تنش در روابط ایران و عربستان تا آستانه تخاصم نیز پیش رفته است.
اگر چه پیش از این نیز روابط ایران و عربستان متشنج بود، اما رویدادهای اخیر بر سطح و حجم تنشها افزوده است. طی سالهای اخیر رقابت ایران و ریاض جدای از حوزه فلسطین و نبردهای 22 و 33 روزه حماس و حزبالله با اسرائیل، در
2 حوزه دیگر یعنی عراق و لبنان تشدید شده است؛ حوزههایی که عربستان خود را بازنده میداند. ناکامی ایاد علاوی در عراق و سعد حریری در لبنان که با گزینههای نوری مالکی و نجیب میقاتی که مورد حمایت ایران هستند، عوض شدند بر خشم عربستان افزوده است. عربستان جدا از اینکه خود را بازنده میبیند در حال نظاره پیشروی ایران در حوزههای نفوذ سنتی خود است؛ از اینرو بخشی از ناکامی خود را با سیاستهای نامتوازن آمریکا در منطقه توجیه میکند.
به واقع میتوان گفت که انتقادات عربستان از سیاستهای خاورمیانهای آمریکا با شروع انقلابهای عربی اوج گرفته است. اگرچه پیش از این نیز این انتقادات وجود داشت؛ چنانکه سعودالفیصل در سال 2003 گفته بود که آمریکا، عراق را در بشقابی از طلا به ایران هدیه داد. با این وجود عربستان، آمریکا را در سقوط زودهنگام مبارک و بن علی و گسترش انقلابهای عربی به سایر کشورها بهدلیل سردرگمی و سرگردانی مقصر میداند. عربستان که داعیه سیادت برجامعه عرب را دارد این ماهها خود را در محاصره خروش و خیزشهای عربی میبیند. اگرچه تشعشعات این اعتراضها نیز شرق این کشور را دربرگرفت، اما عربستان با سیاست مشت آهنین، معترضان عموما شیعی را حمایت شده از سوی ایران اعلام کرد و آنها را به همین بهانه سرکوب کرد. با این همه بازی بزرگ خاورمیانه عربی شروع شده است؛ بن علی و مبارک رهبران تونس و مصر، دو کشور همپیمان سنتی عربستان سقوط کردهاند. در یمن علی عبدالله صالح مجروح و متواری و البته در حال سقوط است. آل خلیفه در بحرین نیز ثبات لازم را ندارند. اگر به همه این موارد شرایط نامساعد و بیثبات داخلی و خارجی عربستان را ضمیمه کنیم میتوان متوجه آشوبناکی این کشور شد؛ در حالی که این آشوبناکی با انفعال جمهوری اسلامی همراه شده است.
مهار ایران در بحرین
شروع بهار عربی در بحرین، روی دیگر تشدید تنشهای ایران و عربستان است؛ بحرینی که میزبان ستاد فرماندهی و عملیاتی ناوگان پنجم نیروی دریایی آمریکا و مرکز بانکداری اسلامی در منطقه است. اگر چه در شکلگیری بحران در روابط ایران و بحرین عوامل چندی دخالت داشته است اما ریشه این تنشها را صرفا نمیتوان در مسائل دوجانبه تهران و منامه جست و جو کرد، بلکه بحرین نیز به نوعی به عرصه تقابل سیاستهای منطقهای ایران و عربستان تبدیل شده است. عربستان با اطلاع از کشیده شدن موج اعتراضات مردمی به این کشور تلاش کرد تا با سیاستی پیشدستانه مانع از رسوخ و نفوذ موج آزادیخواهی به این کشور شود؛ از اینرو کوشید با توجیه تفاهمنامه همکاری نظامی بین کشورهای شورای خلیجفارس در قالب توافقنامه سپر جزیره، موج آزادیخواهی شعیان بحرینی را در داخل مرزهای این کشور محصور کرده و مانع از الهام بخشی آن به شیعیان سعودی شود.
علاوه بر شرایط خاص بحرین ـ که دارای دو وجه شیعی و ایرانی است ـ اهمیت ژئوپلیتیک این کشور نیز از گذشته برای رژیم آلسعود اهمیت استراتژیک داشته است. عربستان همواره کوشیده است تا روابطی نزدیک با بحرین برقرار کند. دامنه این رابطه نیز بیش از چند دهه است که تداوم داشته و تمامی پادشاهان سعودی دید و بازدیدهای پرتراکمی از بحرین داشتهاند؛ دیدارهایی که در آن پادشاهان سعودی بر منافع راهبردی خود در بحرین و نزدیکی بیشتر با آن کشور تأکید داشتهاند. یکی از این منافع راهبردی محدودیت نفوذ ایران و شیعیان و حفظ حاکمیت خاندان آلسعود بوده است؛از اینرو با شروع اعتراضات در بحرین و
با وجود اینکه دیگر کشورهای عربی منطقه سخن از انجام اصلاحات سیاسی به میان میآورند، خاندان آل سعود با حمایت از سیاست سرکوب معترضان و همنوا با جناح تندروی حاکمیت آل خلیفه از جمله نخستوزیر، فرمانده ارتش و شیخ عیسی با فرار رو به جلو اعتراضات مردمی را ناشی از اختلافات قومی و فرقهای و مورد حمایت از سوی ایران و حزبالله معرفی کرد. از اینرو عربستان با توجیهات ایرانهراسی و شیعههراسی روند سرکوب معترضان را تشدید کرد. البته پیش از این وزیر امور خارجه بحرین هم اعلام کرده بود که نیروهای نظامی عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس برای مقابله با تهدید ایران در این کشور خواهند ماند.
علاوه بر این، عربستان در این مدت تلاش داشته است تا در قالب این توجیهات یک جبهه واحد عربی علیه ایران ایجاد کند. طرح اتهاماتی نظیر دخالت و جاسوسی ایران در بحرین و کویت، سبب شده تا میدان مانور برادر بزرگتر اعراب برای حفظ امنیت عربی قابل توجیه باشد. عربستان با حمایت کشورهای عربی و غربی نیروهای مسلح خود را برای دفاع از اقلیت سنی و منافع راهبردیاش به بحرین اعزام داشته است. ضمن اینکه این کشور با راهاندازی جنگ دیپلماتیک علیه ایران کشورهای عربی را به محدودسازی یا حتی قطع روابط با ایران تحریک میکند؛ مسئلهای که بیش از پیش مهار و محدودیت حوزه نفوذ ایران را نشانه رفته است؛ از اینرو بحرین اکنون به آوردگاه و کانون تقابل ایران با آمریکا و عربستان تبدیل شده است.
عربستان تلاش دارد تا هر چه بیشتر و در قالب سناریوی ایران هراسی از به ثمر نشستن اعتراضات مردمی در بحرین جلوگیری کند. راهاندازی جنگ روانی و رسانهای علیه جمهوری اسلامی به همراه حمایت از پروژه بیثباتسازی در قالب انجام عملیاتهای تروریستی گروهکهای سلفی و وهابی در برخی نقاط کشور رویکرد عربستان است تا جبهه تحولات جزیره را به ایران وانگذارد. ضمن اینکه عربستان تلاش دارد تا در حوزههای هستهای و نفتی نیز جبهه رقابت را به ایران واگذار نکند.